Document Type : Scientific Research
Authors
Abstract
Keywords
نظریۀ تقلیل خسارت
در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا (1980 وین) و حقوق ایران
دکتر حمید ابهری [1]
حسین کاویار[2] تاریخ وصول:7/8/91 تاریخ پذیرش:2/3/92
چکیده
طرفی که در قرارداد دارای حسننیّت است، نمی تواند بنشیند و منتظر بماند تا طرف دیگر قرارداد را نقض کند، بلکه باید برای جلوگیری از ایجاد خسارت، تلاش کند؛ در غیر اینصورت، یکی از دفاعیاتی که ممکن است، خواندۀ دعوی مسئولیت مدنی(عامل زیان) بیان کند، تعهد زیاندیده به مهار و تقلیل خسارت است. مفهوم نظریۀ تقلیل خسارت، این است که هرگاه شخصی، به سبب تقصیر دیگری در معرض ورود ضرر قرار گیرد، مکلف است در حدّ متعارف اقدامات لازم را برای جلوگیری یا کاستن از خسارت انجام دهد. این قاعده در مواد 77 و 80 کنوانسیون بیع بینالمللی کالا تجلی یافته است. در حقوق ایران نیز با استناد به قاعده اقدام، تسبیب و لاضرر میتوان وجود این قاعده را ثابت کرد.
ضرورت این تحقیق از آنجا نشأت میگیرد که در پیِ پدیدۀ جهانیشدن، جنبش یکسانسازی حقوق قراردادها، حقوق ملی کشورها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین، لازم است تا ضرورتها و موانع یکسانسازی حقوق قراردادها با بررسی های تطبیقی، روشن شود. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی قاعدۀ تقلیل خسارت در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا (1980 وین) و حقوق ایران میپردازد.
کلید واژهها: خسارت، نقض قرارداد، تقلیل خسارت، کنوانسیون وین، حقوق ایران.
1. مقدمه
در یک دعوای مسئولیت مدنی، اعم از قهری یا قراردادی، هدف اصلی این است که هیچ زیانی، جبران نشده باقی نماند و تا حد الامکان وضعیت زیاندیده به حال سابق برگردد. با این حال، در پارهای موارد، این امکان وجود ندارد: خواهان، زیان وارده به خود را ارزیابی میکند، ولی دادگاه همۀ آن را مورد حکم قرار نمیدهد؛ به عنوان مثال، هنگامیکه مستقیمبودن زیان، اثبات نمیشود یا رابطۀ سببیت برقرار نیست، یا حتی فعل یا ترک فعل خواهان یا ثالث در ورود زیان دخیل است. در مورد اخیر، برخلاف دو مورد پیش از آن، تمام ارکان مسئولیت جمع است، ولی از آنجا که خواهان امکان متعارف پرهیز از زیان را داشته است، استحقاق دریافت خسارت بابت آن مقدار از زیان را ندارد.
در یک قرارداد[3]، متعهدٌله نمیتواند منتظر بماند تا طرف دیگر، قرارداد را نقض کند. وی باید در کاستن ضرر یا پیشگیری از آن، فعالانه تلاش کند. به عبارت دیگر، اگر متضرر، در کاستن یا پیشگیری از ضرر قصور کند، نمیتواند برای مطالبۀ خسارت مدعی شود.[4] این قاعده در سیستم کامنلا به «قاعدۀ تقلیل خسارت»[5] یا «نظریۀ الزام متضرر به کاستن از میزان ضرر»[6] معروف است. امروزه این قاعده، به عنوان یک اصل معتبر در تجارت بینالملل شناخته می شود (See Mustill, 1988,p. 113).
تکلیف خواهان به تقلیل و جلوگیری از خسارت دو جنبه دارد: یک جنبۀ آن، منطوق قاعده است که به موجب آن، وی باید از حدوث خسارت و گسترش آن جلوگیری کند، ولی جنبۀ دیگر آن به قیاس اولویت از مفهوم آن برداشت میشود به این معنا که خواهان نباید موجب افزایش ضرر خود گردد (Treitel, 1999,p. 910).
تأثیر متعهدٌله زیاندیده در ورود خسارت به دو صورت قابل فرض است:
- فعل مثبت[7] : مانند اینکه مورد تعهد، ساختن ساختمانی در زمین متعلق به متعهدٌله باشد. در مدت اجرای تعهد، زمین خود را پارکینگ خودروهای اشخاص قرار دهد به طوریکه متعهد نتواند در آن مکان تعهد خود را اجرا کند.
- ترک فعل[8]: مانند اینکه مورد تعهد، حفر قناتی برای آبیاری باغ بوده است که متعهد از انجام مورد تعهد خودداری کرده و متعهدٌله که میتوانسته است با خریدن آب از طریق دیگر، باغ را آبیاری کند، اقدام به این کار نکرده و در نتیجه درختان باغ خشک شده است (شهیدی، 1383، 3/76)[9] خاستگاه قاعدۀ تقلیل خسارت، کامنلا بوده است (Ogus, 1973,p. 85) و از آنجا به اسناد بینالمللی راه پیدا کرد. این قاعده در کامنلا، مفهومی است که در قرن هجدهم ظهور پیدا کرد، یعنی زمانی که خسارات نقض قراردادی، به شدت، توسط دادگاهها کنترل میشد (See Washington, 1932,p. 106).
در ماده 77 کنوانسیون بیع بینالمللی کالا (1980 وین)[10] قاعدۀ تقلیل خسارت بیان شده است. این قاعده هر چند در حقوق ایران ، به صراحت و به طور مستقل بیان نشده است، ولی با تکیه به اصول و مبانی همچون قاعدۀ تحذیر و اقدام آثار آن پذیرفته شده است. بنابراین، در وجود این قاعده در نظام حقوقی ایران تردیدی نیست.
آنچه در این مقاله بدان پرداخته میشود مقایسه مبانی، شرایط و آثار قاعدۀ تقلیل خسارت در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا و حقوق ایران است. ضرورت بحث از آنجا نشأت میگیرد که حقوق ایران برای پیوستن به کنوانسیون، نیازمند این است که از پیش، نقاط اشتراک و افتراق خود را با آن مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و برای رفع موانع الحاق، چارهاندیشی کند.
سؤالات این پژوهش عبارتند از اینکه:
- آیا زیاندیده مکلف است از بسط حدود ضرر جلوگیری کند؟
- ماهیت این تکلیف، آیا تعهد قراردادی است یا ماهیت مستقلی دارد؟
- اگر وی مکلف به اقدام در جهت کاهش ضرر است، نتیجه عدم اقدامش چه خواهد بود؟
- در دعوای تقلیل خسارت، بار اثبات دعوی به عهدۀ کیست؟
- آیا این تأسیس در حقوق ایران مبنایی دارد؟
بر این اساس، مطالب این نوشتار در سه مبحث اصلی ارائه میشود:
- قاعدۀ تقلیل خسارت: قاعدهای اقتصادی، اخلاقی و حقوقی؛
- بررسی قاعده در کنوانسیون؛
- بررسی قاعده در حقوق ایران.
2- قاعدۀ تقلیل خسارت: قاعدهای اقتصادی، اخلاقی و حقوقی
تکلیف زیاندیده به تقلیل و مقابله با خسارت از سه طریق، قابل توجیه است:
نخست اینکه، قاعدۀ تقلیل خسارت، «بازدهی و کارائی اقتصادی»[11] را ترقی میدهد (See, Linzer, 1981,pp. 113-114; Michaud, 1984,pp. 300-301). و مانع اتلاف منابع اقتصادی میشود (See, Cooter, 1989,p. 817; Wonnell, 2001,p. 643). از دید اقتصادی معقول نیست، اجازه داده شود ضرری که با اقدام معقول قابل دفع است، افزایش یابد (مؤسسۀ بینالمللی وحدت حقوق خصوصی، 1378،ص 241). تعدادی از حقوقدانان، تصریح دارند بر اینکه هدف قاعدۀ تقلیل خسارت، جلوگیری از اتلاف منابع اقتصادی جامعه است؛ زیرا منابع اقتصادی هر جامعه، محدود هستند (Von Mehren, 1977,p. 1115; Letterman, 2001,p. 211; Farnsworth, 2004,p. 779). در دعوای بریتیش وستینگ هاوس الکتریک اند منیوفکچرینگ کو علیه آندرگراند الکتریک ریل ویز کو (1912)[12]، خواهان توافق کرد که توربینهایی را برای خوانده تهیه کند. توربینهای تأمینشده با اوصاف تعیینشده در قرارداد منطبق نبود. خوانده چند سال از توربینها استفاده کرد، ولی بعد از مدتی آنها را تعویض کرد. تعویض توربینها مؤثرتر بود. خواهان برای دریافت مبلغ باقیماندۀ پرداختنشدۀ قیمت قراردادی اقامۀ دعوا نمود. خوانده به طور متقابل، اقامه دعوا نمود و مازاد هزینۀ مربوط به راهاندازی ماشینآلات را دریافت نمود. اما در عین حال، هزینۀ تعویض آنها را نیز خواستار شد. مجلس لردها رأی داد که خوانده نمیتواند هزینۀ توربینهای جدید را مطالبه کند؛ زیرا تکلیف وی برای کاهش خسارات ناشی از نقض قرارداد، شامل خرید توربینهای جدید نمیشود. هزینۀ راهاندازی آنها کمتر از هزینۀ راهاندازی توربینهای خوانده بوده است. مبلغ صرفشده برای خرید توربین جدید، میبایست برای تعمیر توربینهای موجود صرف میشد و در این صورت، مبلغی هم به عنوان پسانداز برای خوانده باقی میماند (Ruff, 2011,p. 265). ملاحظه میشود که تکلیف زیاندیده به کاهش خسارت، از اتلاف منابع اقتصادی جلوگیری میکند و باعث صرفهجویی در منابع و فرصتهای اقتصادی میشود[13].
طریق دوم برای توجیه قاعدۀ تقلیل خسارت، «تئوری حسننیّت»[14] است. منصفانه نیست که ناقض تعهد مسئولیت کلیۀ ضررهای منتج از نقض، حتی آنهایی که زیاندیده میتوانست با اقدام متعارف و معقول بکاهد یا مانعشان شود، را به تنهایی بر دوش بکشد (Cassels, 2000,pp. 339). وقتی یک نفر، با وجود امکان کاهش خسارت، به مقابله با آن نمیپردازد، مرتکب یک بدطینتی و عمل خلاف اخلاق شده است. بنابراین الزام متضرر به کاستن از میزان ضرر، نمود بارز رفتار منصفانه و براساس حسننیت است. دادگاه استیناف پاریس در سال 2001 دعوی مطالبۀ خسارت خواهان را به دلیل اینکه با «سوءنیت» خود، باعث تشدید خسارت شده بود، رد کرد(http://cisgw3.law.pace.edu/cases/010612f1.html). مؤسسۀ بینالمللی وحدت حقوق خصوصی[15]، جبران کامل خسارت، به نفع طرفی که خود بطور جزئی مسئول ورود خسارت است، را خلاف عدالت و انصاف میداند(مؤسسۀ بینالمللی وحدت حقوق خصوصی، 1378،ص 237).
سؤالی که اینجا مطرح میشود، این است که آیا میتوان طرفین قرارداد را موظف به رعایت رفتار براساس حسن نیت دانست یا خیر؟ شاید پذیرش تعهد بر اساس حسننیّت، در همۀ نظامهای حقوقی به طور کافی فراگیر و تثبیت نشده باشد، اما اگر قبول کنیم که انسان بالذات موجودی اخلاقی است، قرارداد هم به عنوان یک رفتار اجتماعی از این مسأله مستثنی نیست. در مقام عمل به قرارداد، انسان باید به اخلاق پایبند باشد.
اجرای با حسننیت قرارداد، لازمۀ مفاد تراضی است و رفتار مغایر با حسننیّت، با اصل الزامآوربودن قرارداد ناسازگار است. بر همین اساس، اصل احترام به قراردادها را باید همواره در ارتباط با قاعده حسننیت مورد توجه قرار داد. لذا هر یک از متعاهدین باید به سهم خود سعی کند تا تعهدات به بهترین نحو اجرا شود. در واقع، قاعده لزوم حسننیت در اجرای قرارداد، نتیجه پیوند حقوق و اخلاق است. بنا بر رعایت همین پیوند، دو طرف باید در برابر هم با حسننیت رفتار کنند و بر همین اساس، اجرای قرارداد را بخواهند (شفایی، 1376،ص 86).
تعهد به تقلیل خسارت، به عنوان مصداقی از مصادیق حسننیت، اقتضای ارادۀ ضمنی طرفین است؛ زیرا هر قراردادی بر وجود حسننیت در طرفین، دلالت ضمنی دارد. بنابراین، حسننیت به عنوان اصلی الزامآور و موجد تکلیف، متضمن تعهد متضرر به کاستن از میزان ضرر است[16] (Saidov, 2008,P. 129).
سومین طریق برای توجیه قاعده تقلیل خسارت، رابطۀ سببیت[17] است. برای تحقق مسئولیت مدنی، تنها وجود خسارت و تقصیر یا فعل زیانبار کافی نیست، بلکه باید رابطۀ سببیت (علیّت) بین خسارت وارده و تقصیر یا فعل زیانبار وجود داشته باشد. عدالت و منطق حکم میکند که هیچکس مسئول زیانی که ناشی از تقصیر یا فعل زیانبار او نیست، نباشد (صفایی و رحیمی، 1390،ص 193). رابطۀ سببیت، از مهمترین مبانی قاعدۀ تقلیل خسارت میباشد. برخی از حقوقدانان، معتقدند که قاعدۀ تقلیل خسارت، قاعدهای مستقل نیست بلکه از مصادیق «رابطۀ سببیت» است (Cheshire & Fifoot, 1972,P. 607). چنانچه متعهدٌله(یا زیاندیده) اقدامات متعارف و معقول برای جلوگیری از ورود خسارت یا بسط آن انجام ندهد، خود او یکی از اسباب خسارت است و حقّ مطالبۀ خسارت مزبور را به اندازه میزان دخالت یا عدم دخالتش نخواهد داشت.
3- نظریۀ تقلیل خسارت در کنوانسیون 1980 وین
در این بخش، نظریۀ تقلیل خسارت، در کنوانسیون وین مورد بررسی قرار میگیرد.
1-3- تاریخچه، هدف و قلمرو
نظریه تقلیل خسارت در نظام کامنلا مقبولیت بیشتری نسبت به نظام رومی ژرمن مقبولیت بیشتری دارد (Safa, 1994,P. 35). هر چند امروزه، محاکم، به آن به عنوان اصل کلی حقوق تجارت بینالملل مینگرند و در آرای خود بدان استناد میکنند[18] (Liu, 2003).
ماده 77 کنوانسیون نیز با پذیرش این قاعده، بیان میکند که زیاندیده، حتی اگر نقض قرارداد، اساسی باشد، نمیتواند بدون هیچ اقدام مفیدی منتظر وقوع خسارت شود و سپس طرح دعوی کند بلکه باید اقدامات کافی و مقتضی را در جهت کاهش و پیشگیری از خسارت انجام دهد. این ماده مقرر می دارد: «طرفی که به نقض قرارداد استناد میکند، مکلف است حسب اوضاع و احوال در جهت کاهش زیان، از جمله عدمالنفع، ناشی از نقض، اقدامات متعارف را معمول دارد. در صورتیکه وی در انجام اقدامات فوق قصور نماید، نقضکننده میتواند به میزانی که خسارت میباید تقلیل مییافته است، مدعی کاهش خسارت گردد». ماده 77 کنوانسیون مقتبس از ماده 88 قانون متحدالشکل بیع بینالمللی کالا (ULIS)[19] است که چنین مقرر میدارد: «طرفی که به نقض قرارداد استناد میکند، باید همۀ اقدامات متعارف را برای کاستن خسارت ناشی از نقض به عمل آورد. اگر وی در انجام این اقدامات قصور کند، طرف ناقض قرارداد میتواند مدعی کاهش خسارت شود». این دو ماده بسیار به هم شبیهاند با این تفاوت که ماده 77 ، دو تغییر نسبت به ماده 88 دارد:
اول- کنوانسیون، تقلیل خسارت را به عدمالنفع نیز تعمیم داده است؛
دوم- طبق کنوانسیون، ناقض میتواند به میزانی که خسارت می توانست کاهش یابد، مدعی کاهش در خسارت شود.
ماده 77 کنوانسیون، مصداق بارز اصل حسننیت مندرج در بند 1 ماده 7 است (Schlechtriem and Schwenzer, 2005, Art. 77, para. 1). به عنوان یک قاعده و اصل، طرفی که مسئول جبران خسارت است(طرف خاطی) ، باید قصور طرف دیگر(طرف زیاندیده) را در کاهش ضرر ثابت کند.[20] ماده 77 تنها بر دعوای جبران خسارت اعمال میشود. قصور در تقلیل خسارت، بر اقامۀ دعوای زیاندیده مطابق سایر شیوههای جبران خسارت اثر نمیگذارد (Bianca & Bonell, 1987: 561; Schlechtriem & Butler, 2009,P. 220). پیشنهاد آمریکاییها مبنی بر تعمیم تعهد تقلیل خسارت به سایر شیوههای جبران خسارت در کنفرانس وین پذیرفته نشد. در واقع، قاعده تقلیل خسارت بر دعاوی «اجرای تعهد»[21] اعمال نمیشود (Schlechtriem and Butler, 2009: 220). بنابراین، به دلیل عدم مهار خسارت، طرف مقابل (ناقض تعهد) نمیتواند عقد را فسخ کند و یا مطالبه خسارت کند و یا الزام به انجام چیزی را بخواهد که لازمۀ تقلیل خسارت است (http://cisgw3.law.pace.edu/cisg/text/secomm/secomm-77.html)
2-3- ماهیت تکلیف زیاندیده به مهار خسارت
ماده 77 کنوانسیون، زیاندیده از نقض قرارداد را «مکلف»[22] کرده است تا در برای کاهش زیان گام بردارد. حال سؤال این است که آیا این وجوب و تکلیف، تعهد[23] به معنای مرسوم است یا خیر؟ دلیل طرح این سؤال این است که چگونه میتوان از وجود تعهد برای خواهان (زیاندیده) صحبت کرد، در حالیکه در مقابل، هیچ حقی برای خوانده (وارد کنندۀ زیان) به الزام، وجود ندارد؟
الزامآور بودن تعهد در دیون ناشی از مسئولیت مدنی و قراردادی، امری بدیهی و مسلم است. ایجاد تکلیف در ذات و جوهر هر تعهد نهفته است. به همین جهت، کسی را که در انجام دادن کاری، آزاد و مخیّر است نمیتوان متعهد بدان پنداشت (کاتوزیان، 1386،ص 66؛ همچنین رک: جعفری لنگرودی، 1389،صص 9-8).
برخی معتقدند، مطابق ماده 77 همراه مواد 85 تا 88، طرف زیاندیده متعهد و ملزم است تا از گسترش خسارت بکاهد (Bernstein & Lookofsky, 2002,P. 103). به نظر میرسد ، دیدگاه مذکور به طور کامل نمیتواند درست باشد زیرا؛اولاً، تعهد، عبارت است از رابطۀ حقوقی که به وسیلۀ آن، یک طرف، حق دارد از طرف دیگر اجرای اعمال خاصی را تقاضا نماید (Hogg, 2011,P. 6). این رابطه، دو چهرۀ متفاوت دارد: از سوی مثبت، شخصی بر دیگری حق پیدا میکند که آن را حقّ دینی یا طلب میگویند. از سوی منفی، که شخصی را ملتزم میسازد، دین یا تعهد مینامند (کاتوزیان، 1386،صص 72-71). بر اساس ماده 77 کنوانسیون، طرف نقضکنندۀ قرارداد، نمیتواند طرف زیاندیده را به اجرای تکلیف و تعهد ملزم کند. بنابراین، وی نمیتواند زیاندیده را به علت عدم مهار خسارت، مورد بازخواست و تعقیب قرار دهد (See, Flynn, 2000,P. 723).
ثانیاً، ما نمیتوانیم به قاعدۀ تقلیل خسارت، همانند تعهد (به معنای مرسوم) بنگریم. تکلیف زیاندیده به تقلیل خسارت، با مفهوم تعهد در تعارض است (McGregor, 2011,P. 172). بنابراین، در کنوانسیون، تکلیف در تئوری تقلیل خسارت، تعهد الزامآور به معنای مرسوم[24]، نیست (Bianca & Bonell, 1987,P. 562). به عبارت دیگر، کنوانسیون در صدد بیان تعهد قراردادی به تقلیل خسارت نیست (Bernstein & Lookofsky, 2002: 102). دو دلیل برای چنین استنتاجی میتوان ذکر کرد:
دلیل اول، در قبل متذکر شدیم که «تکلیف» مذکور در ماده 77 کنوانسیون در صدد بیان یک رابطۀ حقوقی قراردادی بین طرفین نیست. بدین معنا که بتوان به موجب آن رابطه، طرف دیگر را ملزم کرد. حتی عدهای معتقدند که ترکیب «تعهد به تقلیل خسارت»، ترکیبی گمراهکننده است؛ زیرا تقلیل خسارت، صرفاً دفاعیۀ خوانده است در مقابل ادعای خواهانی که به وظیفۀ خود در پیشگیری از خسارت عمل نکرده است و اثر این دفاعیه عدم استحقاق خواهان به کلّ مبلغ خسارت است (Farnsworth, 1970: 1184; Goetz & Scott, 1983,P. 967).
دلیل دوم، در کنوانسیون، نقض تعهد، پایه و اساس مسئولیت است. این در حالی است که به موجب مقررات کنوانسیون، قصور در تکلیف تقلیل خسارت، منتج به هیچ نوع مسئولیتی نخواهد شد و هیچ مادهای در این باره در کنوانسیون وجود ندارد[25] (Bianca & Bonell, 1987,P. 562; Treitel, 1999,P. 179; Schneider, 1996,P. 615).
منظور از تکلیف مذکور در ماده 77 کنوانسیون، تعیین حدود خسارت قابل مطالبه و محدودیت میزان آن است. خواهان میتواند خسارت را مهار کند یا از این کار امتناع ورزد. اگر در مهار و تقلیل خسارت قصور کرد، به ضرر خود اقدام کرده است و نمیتواند خساراتی را که قابل تقلیل، یا رفع بوده از خوانده مطالبه کند.[26]
رأی دعوای داربیشیر علیه وارن[27] این گونه است: «ضروری است تا ماهیت واقعی آنچه که در اصطلاح تکلیف به تقلیل زیان نامیده میشود، مورد ارزیابی قرار گیرد. خواهان، هیچ تعهد قراردادی به اتخاذ روشهای ارزانتر ندارد. اگر او میخواهد که راه پرهزینهتری را برگزیند، بطور کامل آزاد و مختار است که چنین کند و با انجام این کار، او مرتکب هیچ خطا و تقصیری علیه خوانده یا هر شخص دیگری نشده است».
با لحاظ رأی صادره در دعوای باربیشیر ، مفهوم واقعی قاعده این است که «خواهان نمیتواند مبالغی بیش از آنچه که او به طور معقول لازم داشته تا خسارت را تعدیل کند، از راه درخواست خسارت به خوانده تحمیل کند، به عبارت دیگر، او بطور کامل استحقاق دارد تا به هر میزان که میخواهد افراط کند و ولخرج باشد، اما نمیتواند این کار را به هزینۀ خوانده انجام دهد» (ساداتاخوی و کاشانی، 1380،ص 58).
3-3- اقدامات متعارف
طبق قسمت نخست ماده 77 کنوانسیون، شخصی که به نقض قرارداد استناد میکند، مکلف است برای کاهش خسارت(از جمله عدمالنفع)[28] ناشی از نقض، اقدامات متعارفی[29] را انجام دهد.
«متعارف»، در کنوانسیون تعریف نشده است. یکی از شارحین کنوانسیون معتقد است، هر اقدام، در صورتی متعارف است که «تحت شرایط خاصی، بتوان انتظار داشت توسط شخصی واجد حسن نیت انجام شود» (Saidov, 2002,PP. 353-354). ماده 302-1 اصول حقوق قراردادهای اروپا[30]، «متعارف» را اینگونه تعریف میکند: «بر طبق این اصول، متعارفبودن به عنوان آنچه که یک فرد با حسننیّت در اوضاع و احوال مشابه طرفین قرارداد انجام میدهد، تلقی میشود. در ارزیابی متعارفبودن، به ویژه باید به ماهیت و هدف قرارداد، اوضاع و احوال پرونده و عرفها و رویههای تجاری یا حرفهای مرتبط توجه نمود».
ملاک و ضابطۀ اقدام متعارف، رفتار شخص متعارف در موقعیتی مشابه موقعیت متعهدٌله (یا زیاندیده) است (Schlechtriem & Schwenzer, 2005, Art. 77, Para. 7; Schlechtriem & Butler, 2009,P. 221). به عبارت دیگر، باید ضابطۀ "نوعی - شخصی" در تمییز اقدام متعارف لحاظ شود. برای تمییز اقدام متعارف، مطابق معیار نوعی - شخصی، علاوه بر ملاحظۀ رفتار انسان واجد حسننیت، باید خصوصیت، مهارت و موقعیت خواهان (برای مثال: قوۀ خلاقیت و نبوغ، تجربۀ شغلی و میزان درآمد) مدّ نظر قرار گیرد (Bernstein & Lookofsky, 2002P. 103).
این ضابطه، در دعوای بانکو علیه شرکت با مسئولیت محدود واترلو و پسران[31] در سال 1932 به شرح زیر آمده است: «هنگامیکه زیاندیده، خود را در موقعیت مشکلی در نتیجۀ نقض قرارداد میبیند، نباید اقدامی را که وی مجبور میشود، برای رهایی از این مشکل انجام دهد، با معیارهای دقیق و طاقتفرسا سنجید. چنانچه طرفی که در نتیجۀ نقض قرارداد در موقعیت فوق قرار گرفته به گونهای متعارف عمل کند، وظیفۀ خود را در انجام اقدامات تقلیل و مهار خسارت انجام داده است» (به نقل از: دارابپور، 1377،ص 63؛ see, Koffman & Macdonald, 2007,P. 583).
تعهد به تقلیل خسارت، مستلزم انجام اقدامات شاقّ و طاقتفرسا نیست[32] (Knapp in: Bianca & Bonell, 1987,P. 560; Duxbury, 2009,P. 99). لازم نیست اقداماتی صورت گیرد که متضمن صرف هزینۀ زیاد، طرح دعاوی پیچیده و یا لطمه به اعتبار متعهدٌله باشد. خواهان نباید در مقام کاستن از خسارت، به اعمال نامعقول اقدام کند. در این حالت، مستحق هزینۀ این اقدامات نخواهد بود. فقط کافی است طرفی که به نقض قرارداد استناد میکند، اقدامات متعارفی در جهت مهار خسارت انجام دهد.
البته نباید از خاطر برد که آنچه «اقدام متعارف» نامیده میشود، بسته به دعاوی، متفاوت خواهد بود. برای مثال، در آرای صادره در رویۀ قضایی ماده 77 کنوانسیون، محاکم، اقدامات زیر را توسط شخص زیاندیده، متعارف قلمداد کردند:
- پرداخت وجه به متصدی دیگر برای تسریع در تحویل کمپرسورهایی که در قبل سفارشدادهشده و امکان جایگزینی آن با مورد مشابه، به دلیل معیوببودن، وجود دارد؛[33]
- انعقاد قرارداد با شخص دیگر برای تهیۀ قالبها، به دلیل عجز طرف ناقض قرارداد در تحویل به موقع قالبها؛[34]
- ادامۀ چاپ پارچۀ خریداریشده، با وجود بروز مشکلات در پارچه؛[35]
- درخواست صدور مجوز از دولت و پیشنهاد برای آزمایش شیر خشک در منطقه تجارت آزاد قبل از واردات به کشور؛ [36]
- فروش کالای فاسدشدنی، حتی اگر ضرورتی نداشته باشد، مطابق مواد 85 تا 88 کنوانسیون.[37]
خواهان صرفاً مکلف به تلاش متعارف است و لازم نیست تلاشش به نتیجه برسد. ماهیت تکلیف خواهان، «تعهد به وسیله» است. بنابراین، هرگاه اقدام وی موجب افزایش ضرر شود، این امر، تأثیری بر میزان خسارتی که استحقاق مطالبۀ آن را دارد، نداشته و او حقّ مطالبۀ جبران تمام زیانهای وارد بر خود را دارد، حتی زیانهایی که در اثر اقدام خود وی ایجاد شده است(کاظمی، 1384،ص 204).
به عنوان قاعده، میتوان گفت: ضرورتی ندارد که خریدار، اقدامات خاصی را قبل از اینکه نقض قرارداد توسط بایع صورت گیرد، انجام دهد. بنابراین، به طور معمول، اگر خریدار برای خسارت ناشی از تولید، کالا را بیمه نکند، تخطی از تکلیف تقلیل خسارت مرتکب نشده است (Schlechtriem & Schwenzer, 2005: Art. 77, Para. 8). تکلیف طرفین قرارداد، در حفظ و نگهداری کالا(مذکور در مواد 85 و 86 کنوانسیون)[38] در مواقعی که به سبب بروز اختلاف، کالای موضوع معامله در معرض خسارت یا فساد قرار میگیرد، از این قبیل اقدامات متعارف است، تا مانع از بروز ضرر اضافی بر طرفین گردد.
4-3-خسارت تبعی
گاهی، تقلیل خسارت ممکن است سبب خسارات دیگری شود.[39] به بیان دیگر، تقلیل خسارت میتواند خود موجبی برای تولید خسارت جدید شود. برای مثال، اقدام زیاندیده به تقلیل خسارت ممکن است مستلزم، تحمل هزینههایی مثل هزینۀ انبار، هزینۀ تعمیر، هزینۀ دلّال و هزینۀ انعقاد معاملۀ جایگزین باشد. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا ضرورت دارد این نوع ضررهای جنبی نیز تقلیل داده شود؟
اگر چنین هزینههایی متعارف باشند، به موجب اسناد بینالمللی، قابل وصولاند. در کنوانسیون وین، این هزینهها به عنوان «ضرر متحملشده در نتیجۀ نقض» قابل وصول است (Bianca & Bonell, 1987,P. 561). در بند 2 ماده 505-9 اصول حقوق قراردادهای اروپا و بند 2 ماده 7-4-8 اصول قراردادهای بازرگانی بینالمللی نیز آمده که زیاندیده استحقاق وصول هر هزینهای را که به صورت متعارف در تلاش برای کاهش زیان متحمل شده، دارد.
اگرچه وصول هزینۀ متحمل شده در راستای تقلیل خسارت، امری بدیهی است،[40] با این حال، بیان قاعده ای منطقی به عنوان مبنای این وصول، مفید است:
استدلال شده است که عبارات ماده 77 کنوانسیون، به اندازۀ کافی موسّع هستند که این قبیل خسارتهای جنبی را پوشش دهد. لذا تقلیل و مهار این نوع خسارتها، محال نیست (See, Saidov, 2002,P. 356). برای مثال، فرض کنید، خریدار به بایع اطلاع میدهد که او به پذیرش مبیع و پرداخت ثمن قراردادی قادر نیست. قرارداد فسخ میشود و بایع، ضرر وارده را با بازفروش[41] کالا، مهار میکند. بایع با بازفروش کالا، متحمل هزینههای دلالی میشود. اگر بتوان ثابت کرد که اجتناب از هزینۀ دلالی، اقدام متعارفی بوده، این هزینه نمیتواند در دعوای خسارت مطالبه شود. به همین صورت، اگر تحمل مقدار کمتری هزینۀ دلالی، اقدام متعارفی بوده، چنین هزینهای باید تقلیل پیدا کند.
همچنین استدلال شده است که اصول «جبران کامل خسارت» و «حمایت از منفعت متوقع» حکم میکند که چنین هزینههای تبعی قابل وصول باشد؛ زیرا اگر نقضی به وقوع نمیپیوست چنین هزینههایی نیز بر زیاندیده تحمیل نمیشد (Saidov, 2008,P. 147). به عبارت دیگر، قابل وصولبودن این هزینهها، بدین دلیل ضروری است که موقعیت متضرر را به موقعیت اولیۀ قراردادیاش نزدیک کند. بر اساس این عقیده که به نظریۀ «موقعیت مشابه» یا «همان موقعیت»[42] معروف است، جبران خسارت، زیاندیده را باید در همان موقعیتی قرار دهد که اگر قرارداد اجرا میشد، در آن وضع قرار میگرفت.
معمولاً، تقلیل خسارت نتیجۀ معمولی نقض قرارداد است و صرف هزینه در این راه، بخشی از فرایند تقلیل خسارت است، لذا این هزینهها نتایج قابل پیشبینی نقض قرارداد هستند (Michaud, 1984,P. 304).
به نظر میرسد، قابل وصولبودن خسارات تبعی، با اصول عدالت و انصاف نیز سازگار باشد. قابل وصولبودن چنین هزینههایی، انگیزۀ مثبتی به زیاندیده میدهد تا برای تقلیل خسارت گام بردارد. وی این اطمینان را نیز کسب میکند که وضعیتش در نتیجۀ تقلیل خسارت، وخیمتر نمیشود. [43]
5-3- اثر عدم مهار خسارت
اگر خریدار[44] اقدامات متعارفی را برای کاهش خسارت به کار گیرد، وی میتواند به موجب قسمت (ب) بند 1 ماده 45 و همچنین ماده 74 کنوانسیون، مدعی هزینههای ناشی از خسارتش شود[45] (Schlechtriem & Schwenzer, 2005,P. Art. 77 para. 11).
این فرض، در جایی مصداق دارد که اقدامات متعارف زیاندیده برای کاستن خسارت، بی فایده باشد؛ زیرا همانطور که گفتیم[46] خواهان فقط مکلف به تلاش متعارف است و لازم نیست تلاشش به نتیجه برسد.
در صورتی که اقدامات متعارف لازم مذکور در ماده 77 کنوانسیون انجام نشود، ناقض تعهد میتواند مدعی کاستن خسارت به مقداری شود که ضرر باید از جانب خواهانِ زیاندیده کاسته میشد. قسمت دوم ماده 77 کنوانسیون در اینباره صراحت دارد: «... در صورتیکه وی [مدعی نقض] در انجام اقدامات فوق قصور نماید، نقضکننده میتواند به میزانی که خسارت میباید تقلیل یافت، مدعی کاهش خسارت گردد». این تقلیل، ممکن است به سمت صفر نیز کشیده شود. چنانکه در دعوایی در سال 1999، دیوان عالی فدرال آلمان رأی داد که «قصور خواهان زیاندیده در کاستن خسارت میتواند حتی به معافیت کامل طرف دیگر از مسئولیت[47]، منجر شود».[48]
با توجه به قسمت دوم ماده 77 کنوانسیون، تنها اثر عمل نکردن به تعهد مهار خسارت، کاهش خسارت و مسئولیت متعهد است. جملۀ دوم ماده 77 قصد ندارد تا به خاطر قصور زیاندیده، مسئولیتی را متوجه وی کند[49] (Farnsworth, 1979, P. 251). به عبارت دیگر، نقض این تعهد نمیتواند منجر شود که واکنشی دیگر غیر از آن، علیه زیاندیده اعمال شود. برای مثال، به دلیل عدم تقلیل خسارت، طرف مقابل نمیتواند عقد را فسخ کند و یا مطالبۀ خسارت کند و یا الزام به انجام چیزی را بخواهد (Knapp in: Bianca & Bonell, 1987,P. 560).
متعهدٌله زیاندیده که باید اقدام به تقلیل خسارت کند، برای فعل یا ترک فعل ثالث، مطابق با اصل مقرر در ماده 79 کنوانسیون نیز مسئولیت خواهد داشت (Schlechtriem & Schwenzer, 2005, Art. 77 para. 2). بند 2 ماده 79 کنوانسیون مقرر میدارد: «اگر قصور طرف، ناشی از قصور شخص ثالثی باشد که برای اجرای تمام یا قسمتی از قرارداد او را بهکار گرفته است، طرف مزبور، تنها در صورتی از مسئولیت معاف میباشد که:
(الف) به موجب بند پیشین[50] از مسئولیت معاف باشد؛
(ب) متصدی انجام تعهد از جانب او نیز، در صورت اعمال مقررات بند پیشین بر او، از مسئولیت مبری باشد».
علیرغم عبارت «نقضکننده میتواند مدعی کاهش خسارت گردد» در ماده 77 کنوانسیون، دادگاه باید این موضوع را "به اعتبار سمت و مقام طرف دعوی"[51] بررسی کند، یعنی بررسی کند که آیا دفاع کاستن خسارت از سوی خواندۀ دعوی مطرح شده است یا خیر؟ (Schlechtriem & Schwenzer, 2005, Art. 77 para. 12).
6-3- فرمول محاسبه
برای محاسبۀ میزان تقلیل خسارت باید فرمول زیر اعمال شود:
- مقدار کلّ خسارت باید محاسبه شود. این مقدار باید مطابق ماده 74 یا حسب مورد مطابق مواد 75 یا 76 محاسبه شود؛
- مقدار خسارت و ضرری که باید اجتناب میشد، نیز باید محاسبه شود؛
- مبلغ دوم را باید از مبلغ اول کسر کرد (Bianca & Bonell, 1987,P. 562).
شارحین کنوانسیون، مثال زیر را برای محاسبۀ خسارت تقلیلیافته، ذکر میکنند (Knapp in: Bianca & Bonell, 1987,P. 563).
قراردادی مقرر میکند که بایع باید صد دستگاه ماشین را تا 1 دسامبر در مقابل ثمن 50000 دلار تسلیم کند. در 1 جولای، بایع طیّ نامهای به خریدار اعلام میکند که به دلیل بالارفتن قیمت، که قطعاً در طول سال ادامه نیز خواهد داشت، قادر به تسلیم ماشینها نیست، مگر اینکه ثمن قرارداد به 60000 دلار افزایش پیدا کند. خریدار در پاسخ بایع مینویسد که وی بر تسلیم مبیع در مقابل ثمن اولیه، یعنی 50000 دلار، اصرار دارد.
در تاریخ 1 جولای و بعد از یک مدت زمان متعارف پس از این تاریخ، قیمتی که خریدار میتوانست مبیع را از بایع دیگر خریداری کند به نحوی که کالا را در 1 دسامبر تحویل بگیرد، 56000 دلار بود.
به هر حال، قرارداد نقض میشود. در تاریخ 15 دسامبر، خریدار معاملۀ دیگری با ثمن 61000 دلار منعقد میکند تا کالای مورد نیاز خود را فراهم کند. ولی کالا در 1 مارس به خریدار تسلیم شد. به دلیل این تأخیر، خریدار متحمل 3000 دلار ضرر اضافی شد.
در این مثال، خسارت خریدار ناشی از تفاوت دو ثمن، عبارت است از : |
11000 |
و ضرر اضافی متحملشده در نتیجۀ تأخیر در تسلیم، عبارت است از : |
3000 |
بنابراین کلّ خسارت خریدار مساوی است با: |
14000 |
خسارت کاهشیافته (تفاوت بین مبلغ 1 جولای و قیمت 15 دسامبر): |
5000 |
میزان ضرر اضافی که نباید وارد میشد، اگر خریدار، کالا را در تاریخ 1 جولای خریده بود: |
3000 |
بنابراین کلّ خسارت تقلیلیافته برابر است با : |
8000 |
مبلغی که خسارت خریدار را پوشش میدهد برابر است با: |
6000 |
7-3- بار اثبات دعوی
اهمیت بار اثبات چنین دعوایی، نباید نادیده گرفته شود. کنوانسیون در این باره ساکت است. همین سکوت کنوانسیون منجر به اختلاف دیدگاه بین شارحین شده است. برخی از شارحین کنوانسیون، معتقدند که موضوع اثبات دعوی نباید توسط کنوانسیون حل شود، بلکه باید به وسیلۀ قانون ملی حاکم تعیین شود (Ferrari, 2000,P. 2). این دیدگاه، در چندین رأی بازتاب داشته است. در یک پرونده، دادگاه سوئیسی مقرر داشت که کنوانسیون مقررهای در مورد اثبات دعوی ندارد و برای این امر باید به مقررات حقوق بینالملل خصوصی مقرّ دادگاه استناد کرد.[52] همچنین در رأی داوری شماره 6653 اتاق بازرگانی بینالمللی، دیوان داوری، مقرر داشت که موضوع اثبات دعوی نباید به وسیلۀ کنوانسیون تعیین شود.[53]
در مقابل، دیدگاه دیگری وجود دارد، با این بیان که، کنوانسیون بر موضوع اثبات دعوا حکومت دارد. این دیدگاه، نظر غالب شارحین کنوانسیون است (Knapp in: Bianca & Bonell, 1987,P. 541; Schlechtriem, 2005P. 47; Magnus, 1995). همچنانکه بسیاری از شارحین کنوانسیون متذکر شدهاند، بند 1 ماده 79 یکی از مواد کنوانسیون است که اختصاصاً قاعدهای در مورد اثبات دعوی وضع میکند (See, Magnus, 1995). لذا از دیدگاه نخست، نمیتوان پیروی کرد. آرای بسیاری بازتاب دیدگاه دوم هستند. برای مثال، چندین دادگاه رأی دادند که اگرچه کنوانسیون، مقررهای در مورد اثبات دعوی ندارد، اما بر این موضوع حکومت میکند.[54] حال، از آنجا که کنوانسیون بر موضوع اثبات دعوی حاکم است، چنین امری باید بر اساس اصولی، کلی که کنوانسیون مبتنی بر آن است، تعیین شود (بند 2 ماده 7). اصولاً در هر دعوایی اثبات بر عهدۀ طرفی است که مدعی امری است.[55] در این مورد، طرفی که به ادعای تقلیل خسارت استناد میکند باید موضوع را اثبات کند. «زیرا فرض این است که خودداری متعهد از انجام تعهد و در حقیقت فراهمساختن منشاء ورود خسارت از سوی متعهد تحقق یافته است و متعهدٌله موظّف به انجام عملی در این مورد نبوده است. در این وضعیت، اصل، عدم دخالت عامل دیگر منجمله عمل متعهدٌله در افزایش خسارت است که یک عامل مضاعف است، مگر اینکه تحقق این عامل اثبات شود» (شهیدی، 1383،ص 77).
در دعوای موسوم به Frozen Bacon که در سال 1992 اقامه شد، یک خریدار آلمانی (خوانده) ایجاب خرید چندین بسته پتو به یک فروشندۀ ایتالیایی (خواهان) داد. پاسخ فروشنده به ایحاب خریدار، به گوشت خوک اشاره داشت. خریدار در پاسخش به بایع، اعتراضی به تغییر شرایط ایجاب نخستینش نکرد. بعد از اینکه چهار بسته از مبیع تسلیم شده، خریدار از قبول سایر بستهها امتناع کرد. بایع طیّ یک اعلامیه به خریدار اعلام کرد که قرارداد فسخ شد و شش بسته باقیمانده را به قیمت خیلی کمتر نسبت به قیمت بازار و قیمت مورد توافقی، فروخته است. بدین ترتیب، بایع مدعی خسارت(به میزان ثمن پرداختنشده و منافع) شد. دادگاه آلمانی مقرر داشت که پاسخ بایع به ایجاب خریدار، خود یک ایجاب متقابل است (بند 1 ماده 19 کنوانسیون) و نه یک قبولی. از آنجا که پاسخ خریدار به ایجاب متقابل، متضمن هیچگونه اعتراضی به شروط و قیود قراردادی نبوده است و مطابق بند 2 ماده 8، باید به عنوان یک قبولی بدون قید و شرط تلقی شود. در نتیجه، بایع میتواند اعلام فسخ قرارداد کند؛ زیرا قصور خریدار از تحویل گرفتن بیش از نیمی از کالا، نقض اساسی قرارداد محسوب میشود (قسمت الف بند 1 ماده 64 کنوانسیون). دادگاه همچنین مقرر داشت که بایع میتواند دعوای خسارت را به موجب قسمت ب بند 1 ماده 64 و ماده 74، اقامه کند. اگرچه در تقلیل خسارت، بایع مکلف بوده تا کالاها را به طور سودآور بازفروش کند و این کار را نکرده است. طبق ماده 77، بایع باید یک اقدام متعارف در جهت کاستن خسارت انجام دهد. یعنی در فرض مسأله، کالا را به قیمت متعارف بازار، بازفروش کند. در اینجا، خریدار (به عنوان مدعی تقلیل خسارت) باید نامتعارف بودن اقدام بایع را اثبات کند.[56]
اصل بر این است که اقدامات خواهان در کاستن خسارت، متعارف بوده است، مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. کسی که مدعی خلاف اصل است، خوانده میباشد و لذا باید برای اثبات ادعایش دلیل ارائه کند.
در دعوای Pollux Marine Agencies علیه Louis Dreyfus Corp دادگاه چنین مقرر داشت: «در رابطه با مقابله با خسارات، مالک کشتی باید خسارات مربوط را که در نتیجۀ فسخ قرارداد اجاره حادث شده، تقلیل میداد. به هر حال، به محض اینکه یک اقدام مثبت در جهت انعقاد قرارداد دیگر برای تقلیل خسارت صورت میگیرد، از این به بعد، اجارهکنندۀ کشتی (ناقض قرارداد) وظیفه دارد تا ادعاهای خود را در رابطه با تناسب تلاشهای مربوط به مقابله با خسارت ثابت نماید. ناقض قرارداد وظیفه دارد تا ثابت کند اقدامات انجام گرفته برای مقابله با خسارات، پایینتر از استانداردهای معمول و متعارف برای مقابله با خسارات، میباشد».[57]
علاوه بر این، زیاندیده هم باید موضوع پیشبینیپذیربودن خسارت از جانب طرف دیگر[58] و همچنین رابطۀ سببیت بین نقض و ضرر[59] را ثابت کند.
4- نظریۀ تقلیل خسارت در حقوق ایران
یکی از خصایص سیستمهای حقوق نوشته[60] ، این است که همۀ مسائل حقوقی باید با توجه به مبانی موجود در قانون، پاسخ داده شود. منتها حقوق ایران که جزء حقوق نوشته محسوب میشود، این مزیت را دارد که خود متکی بر نظام دیرینۀ فقه است. لذا برای بررسی نظریۀ تقلیل خسارت در حقوق ایران، ابتدا به بررسی این نظریه در فقه و سپس در قوانین موضوعه میپردازیم.
1-4- مبانی و فروع نظریه در فقه
در نظام حقوقی اسلام، قواعد ریشهداری وجود دارد که از آنها میتوان قاعدۀ تقلیل خسارت را آنگونه که در کنوانسیون ذکر شده، استنباط کرد. در زیر به شرح این قواعد میپردازیم:
1-1-4- قاعدۀ تحذیر
قاعدۀ تحذیر برگرفته از حدیث «قد عذّر من حذّر»[61] است (شیخ صدوق، 1404، ص103). به موجب این قاعده، هر کس قبل از اقدام به هرگونه عملیات خطرناک، به سایرین، هشدار و آگاهی لازم و متعارف بدهد، در صورت بیتوجهی مخاطب به هشدار مزبور و وقوع حادثه یا خسارت، معاف از مسئولیت خواهد بود. شهیدثانی در مسالک شرایط لازم برای اعمال قاعدۀ تحذیر را اینگونه بیان میکند: «ضمان وقتی بر عهدۀ رامی قرار نمیگیرد که هشدار بدهد، به گونهای که مرمی آن را بشنود و قدرت بر حذر داشته باشد. پس اگر مرمی صدای رامی را نشنید و یا امکان حذر برایش مقدور نبود، دیه بر عهدۀ عاقلۀ رامی است؛ زیرا خطای محض است» (شهیدثانی، 1416، ص342). بنابراین، با توجه به عبارت صاحب مسالک، برای معافیت از مسئولیت، سه شرط لازم است: مؤثربودن هشدار، وصول هشدار به مخاطب و امکان اجتناب از خطر.
قاعدۀ تحذیر بر اساس اصل عقلائی سبب و مباشر قابل توجیه است، بدین ترتیب که شخص هشداردادهشده، به علت توجهنکردن به اعلام خطر و اقدامش در ورود به قلمرو خطر، نسبت به مباشر تلف، اقوی محسوب میشود (محققداماد، 1390،ص 242).
نظریۀ تقلیل خسارت میتواند از مصادیق قاعدۀ تحذیر باشد. بدین بیان که، عدم اقدام مناسب و متعارف زیاندیده در مقابل خطر ناشی از یک عمل قراردادی یا غیرقراردادی گوشزد داده شده، وی را از مطالبۀ خسارتی که در غیر این صورت مستحقش بود، منع میکند.
در قوانین موضوعه، می توان مصادیق فراوانی برای قاعدۀ تحذیر یافت.[62] برای نمونه، به موجب ماده 26 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی مصوب 1389 «در راههایی که برای عبور عابران پیاده، علائم، تجهیزات و مسیرهای ویژه اختصاص داده شده است عابران مکلفاند هنگام عبور از عرض یا طول سوارهرو با توجه به علائم راهنمائی و رانندگی منصوبه در محل از نقاط خطکشیشده، گذرگاههای غیرهمسطح و مسیرهای ویژه استفاده نمایند. هرگاه عابران به تکلیف مذکور عمل ننمایند، درصورت تصادف با وسیلۀ نقلیه، راننده مشروط به اینکه کلیۀ مقررات را رعایت نموده باشد و قادر به کنترل وسیلۀ نقلیه و جلوگیری از تصادف یا ایجاد خسارت مادی و بدنی نباشد، مسؤولیتی نخواهد داشت».
2-1-4- قاعدۀ اقدام
از قاعدۀ اقدام نیز میتوان برای توجیه نظریۀ تقلیل خسارت استفاده کرد. مستند قاعدۀ اقدام، روایت «لایحلّ مال أمرء مسلم الّا بطیب نفسه» است. این خبر، از سماعه، از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که از پیامبر (ص) بدین مضمون نقل کردهاند که کسی که نزد او امانتی باشد، باید آن را به صاحبش بازگرداند؛ زیرا جان و مال مسلمان حلال نمیباشد و تصرف در آن جایز نیست، مگر اینکه رضایت داشته باشد (حسینی مراغی، 1417، ص488).
هیچ شخصی نمیتواند ضرری را که از اقدام خود او ناشی شده است از دیگری بخواهد. بنابراین، اگر در قرارداد آمده باشد که کارخانهای چوبهای تهیهشده به وسیلۀ طرف قرارداد را به کاغذ تبدیل کند و چوبی در اختیار کارخانه گذاشته نشود، متعهد مسئولیتی از جهت عدم اجرای تعهد ندارد، هرچند بتواند چوب را از محلّ دیگر تهیه کند (کاتوزیان، 1387،ص191).
2-4- مبانی نظریه در قوانین
در حقوق موضوعۀ ایران، مواد پراکندهای وجود دارد که با کنار هم گذاشتن آنها، میتوان استنباط کرد که زیاندیده، باید اقدامات متعارفی را در جهت پیشگیری یا کاهش ضرر بهعمل آورد و گرنه، خود ضامن است و عامل ورود ضرر نسبت به چنین زیانی مسئولیتی ندارد. در ذیل این مواد ذکر میشود:
1-2-4- قانون مدنی
به موجب ماده 263 ق.م[63]. هر گاه شخصی از فضولیبودن طرف معاملۀ خود آگاه باشد و علیرغم آن، مبادرت به معامله با چنین شخصی بنماید و مالک نیز عمل حقوقی انجام یافته را تنفیذ ننماید، این شخص حقّ مطالبۀ ضرر و زیان ناشی از چنین معاملهای را نخواهد داشت؛ زیرا وی به زیان خویش اقدام کرده است.
به موجب ماده 391 ق.م. خریداری که عالمانه به انعقاد قرارداد با فضول مبادرت میکند، حقّ مطالبۀ خسارت ناشی از رجوع مالک را ندارد. وی فقط میتواند آنچه را به عنوان ثمن به فضول داده است، مطالبه کند و نمی تواند خسارتی را که از این معامله متحمل شده است طلب کند؛ زیرا خودکرده را تدبیر نیست.
خسارتی که ممکن است خریدار متحمل شود، اعم است از دستمزد دلال، هزینۀ حملونقل و رفتوآمد، اجرت کیل و وزن، تبدیل ارز و عدمالنفع مسلّم[64]. هر خسارتی را که خریدار جاهل میتواند از فضول دریافت کند، در فرض علم او به فضولیبودن عقد، قابل مطالبه نیست.
همچنین به موجب ماده 240 ق.م. «اگر بعد از عقد، انجام شرط ممتنع شود یا معلوم شود که حینالعقد ممتنع بوده است، کسیکه شرط به نفع او شده است، اختیار فسخ معامله را خواهد داشت مگر اینکه امتناع، مستند به فعل مشروطٌله باشد». یکی از حقوقدانان معتقد است این ماده گرچه در خصوص شرط فعل وارد شده است، لیکن این شرط خصوصیتی نداشته و میتوان از آن برای عدم مسئولیت متعهد در کلیۀ مواردی که عدم انجام تعهد مستند به فعل یا ترک فعل متعهدٌله باشد استفاده کرد (اصغریآقمشهدی، 1390،ص 206).
2-2-4- قانون مسئولیت مدنی مصوب 1339
ماده 4 ق.م.م.[65] مقرر میدارد: «دادگاه میتواند میزان خسارت را در مورد زیر تخفیف دهد 3- وقتیکه زیاندیده به نحوی از انحاء، موجبات تسهیل ایجاد زیان را فراهم نموده یا به اضافهشدن آن کمک و یا وضعیت واردکنندۀ زیان را تشدید کرده باشد».
3-2-4- قانون بیمه مصوب 1316
ماده 15 قانون بیمه مقرر میدارد: «بیمهگذار باید برای جلوگیری از خسارت، مراقبتی را که عادتاً هر کس از مال خود مینماید نسبت به موضوع بیمه نیز بنماید و در صورت نزدیکشدن حادثه یا وقوع آن، اقداماتی را که برای جلوگیری از سرایت و توسعۀ خسارت لازم است بهعمل آورد. اولین زمان امکان و منتهی در ظرف پنج روز از تاریخ اطلاع خود از وقوع حادثه، بیمهگر را مطلع سازد والّا بیمهگر مسئول نخواهد بود».
قانون بیمه در ادامه، هزینههایی را که زیاندیده، برای تقلیل خسارت متحمل میشود، بر عهدۀ بیمهگر میگذارد: «مخارجی که بیمهگذار برای جلوگیری از توسعۀ خسارت مینماید بر فرض که منتج به نتیجه نشود بهعهدۀ بیمهگر خواهد بود». قبلاً توضیح دادیم که قابل وصولبودن این هزینهها، بدین دلیل ضروری است که موقعیت متضرر را به موقعیت اولیۀ قراردادیاش نزدیک کند.[66]
نکتۀ دیگری که میتوان از ماده 15 قانون بیمه استنتاج کرد، این است که این قانون ماهیت اقدامات بیمهگذارِ زیاندیده را «اقدام به وسیله» میداند و نه «اقدام به نتیجه». قبلاً نیز در شرح ماده 77 کنوانسیون توضیح دادیم، که صرف متعارفبودن اقدام خواهان کفایت میکند و ضرورتی ندارد که اقداماتش منتج به نتیجه شود.[67]
4-2-4- قانون تجارت
ماده 386 قانون تجارت مقرر میکند: « اگرمالالتجاره تلف یا گم شود، متصدی حملونقل مسئول قیمت آن خواهدبود، مگر اینکه ثابت نماید تلف یا گمشدن ... مستند به تقصیر ارسالکننده یا مرسلٌالیه و یا ناشی از تعلیماتی بوده که یکی از آنها دادهاند».
ماده 75 لایحۀ قانون تجارت نیز مقرر میدارد: «اگر کالا تلف یا گم شود، متصدی حملونقل مسئول بدل آن است مگر آنکه ثابت کند تلف یا گمشدن کالا به جنس آن و یا تقصیر فرستنده و یا گیرنده منسوب است و یا ناشی از تعلیمات یکی از آنها میباشد».
ماده 83 این لایحه نیز مقرر میدارد: «متصدی حملونقل مسئول جبران کلیۀ خسارات جانی مسافران است مگر اینکه ثابت کند خسارت به خود مسافر... مستند است».
قانونگذار، مشابه این مقرره را قبلاً در ماده 114 قانون دریایی ایران مصوب 1343 وضع کرده بود: «در صورتیکه متصدی حمل، ثابت نماید فوت یا صدمات بدنی بر اثر تقصیر و یا غفلت خود مسافر بوده و یا عمل مسافر در وقوع آن تأثیر داشته دادگاه بر حسب مورد متصدی حمل را به طور کلی و یا جزئی از مسئولیت بری خواهد کرد».
5-2-4-قانون مجازات اسلامی مصوب 1392
ماده 490 ق.م.ا.[68] مصوب 1392 مقرر میدارد: «پزشک در معالجاتی که دستور انجام آن را به مریض یا پرستار و مانند آن صادر مینماید، در صورت تلف یا صدمۀ بدنی ضامن است. تبصره 1 - در موارد مزبور، هرگاه مریض یا پرستار بداند که دستور، اشتباه است و موجب صدمه و تلف میشود و با وجود این، به دستور عمل کند، پزشک ضامن نیست بلکه صدمه و خسارت مستند به خود مریض یا پرستار است».
تبصره 2 ماده 508 قانون مذکور : «هرگاه کسی در ملک دیگری و بدون إذن او، مرتکب یکی از کارهای مذکور در ماده 507 این قانون گردد و شخص ثالثی که بدون إذن، وارد آن ملک شده است، آسیب ببیند، مرتکب عهدهدار دیه است، مگر اینکه بروز حادثه و صدمه، مستند به خود مصدوم باشد که در اینصورت، مرتکب، ضامن نیست. مانند اینکه مرتکب علامتی هشداردهنده بگذارد یا درب محل را قفل کند لکن مصدوم بدون توجه به علائم یا با شکستن درب وارد شود».
تبصره ماده 523 ق.م.ا. : «در مواردیکه آسیب، مستند به مصدوم باشد مانند آنکه واردشونده بداند حیوان مزبور خطرناک است و إذندهنده از آن آگاه نیست و یا قادر به رفع خطر نمیباشد، ضَمان منتفی است».
ماده 537 ق.م.ا. نیز یک قاعدۀ کلی وضع میکند: «در کلیۀ موارد مذکور در این فصل، هرگاه جنایت منحصراً مستند به عمد و یا تقصیر مجنیٌعلیه باشد، ضَمان ثابت نیست. در مواردیکه، اصل جنایت مستند به عمد یا تقصیر مرتکب باشد لکن سرایت آن مستند به عمد یا تقصیر مجنیٌعلیه باشد، مرتکب نسبت به مورد سرایت ضامن نیست».
5- نتیجه
نظریۀ تقلیل خسارت، یک نظریۀ حقوقی جهانشمول[69] در حوزۀ مسئولیت مدنی، اعم از قراردادی و قهری، است. به موجب این نظریه، زیاندیده نمیتواند خسارتهایی را که میتوانست با مراقبت و دقت متعارف بعد از تحمل ضرر، بکاهد یا جلوگیری کند، از عامل زیان مطالبه نماید. لذا هرگونه ضرری را که زیاندیده، بتواند با اقدامات معقول، دفع کند، قابل جبران نخواهد بود.
ماده 77 کنوانسیون با پذیرش این قاعده، مقرر میدارد که زیاندیده، حتی اگر نقض قرارداد اساسی باشد، نمیتواند هیچ اقدام پیشگیرانۀ متعارفی انجام ندهد و منتظر وقوع خسارت باشد، بلکه باید اقدامات متعارف و معقولی را در کاهش خسارت انجام دهد، مثلاً اگر مبیع، نقصی جزئی دارد خریدار باید آن را مرتفع کند.
تکلیف خواهان به تقلیل خسارت، به معنای تکلیف قانونی و تعهد (به معنای مرسوم) نیست؛ زیرا در مقابل آن، هیچ حق متقابلی وجود ندارد و نقض این تکلیف هیچ مسئولیتی ایجاد نمیکند. تقلیل خسارت صرفاً دفاعیۀ خوانده است در مقابل ادعای خواهان به جبران خسارت. لذا اگر خواهان، به تکلیف خود عمل نکند، نمیتواند خساراتی را که قابل تقلیل یا رفع بوده، از خوانده مطالبه کند. در مورد اثبات دعوای تقلیل خسارت باید از این قاعده پیروی کرد: طرفی که مدعی است زیاندیده، اقدامات پیشگیرانۀ متناسبی را انجام نداده است، باید این ادعای خود را به کرسی بنشاند.
نظریۀ تقلیل خسارت، هر چند به طور مستقل در حقوق ایران هر چند به طور مستقل بیان نشده است، ولی با تکیه به اصول و مبانی همچون قاعدۀ تحذیر و اقدام آثار آن پذیرفته شده است. مضاف بر این، موادّ قانونی فراوانی وجود دارد که آثار این قاعده را پذیرفتهاند. بنابراین، در وجود این قاعده در نظام حقوقی ایران تردیدی نیست.
با مطالعۀ تطبیقی بین حقوق ایران و کنوانسیون، در مییابیم که حقوق ایران در مورد نظریۀ تقلیل خسارت، مغایرت عمدهای با کنوانسیون ندارد و حتی با هم منطبق هستند. لذا در راه پیوستن ایران به کنوانسیون، در این زمینه مانعی ملاحظه نمیشود. لازم است که در قانون مدنی یا قانون مسئولیت مدنی، نظریه تقلیل خسارت مورد تصریح قرار گیرد، تا نیازی به استنباط این نظریه از منابع قانونی مختلف نباشد.
منابع
الف) منابع فارسی
- انصاری، مهدی، (1390)، تحلیل اقتصادی حقوق قراردادها، تهران: انتشارات جاودانه (جنگل)، چاپ اول.
- بادینی، حسن، (1384)، فلسفۀ مسئولیت مدنی، تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ اول.
- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، (1389)، دوره حقوق مدنی: حقوق تعهدات، تهران: کتابخانه گنج دانش، چاپ چهارم (چاپ دوم گنج دانش).
- دارابپور، مهراب، (1377)، قاعده مقابله با خسارت، تهران: کتابخانه گنج دانش، چاپ اول.
- شفایی، محمدرضا، (1376)، بررسی تطبیقی نظریه تغییر اوضاع و احوال در قراردادها، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ اول.
- شهیدی، مهدی، (1383)، آثار قراردادها و تعهدات، ج 3، تهران: انتشارات مجد، چاپ دوم.
- صفایی، حسین، رحیمی، حبیبالله، (1390)، مسئولیت مدنی (الزامات خارج از قرارداد)، تهران: انتشارات سمت، چاپ دوم.
- کاتوزیان، امیرناصر، (1386)، حقوق مدنی: نظریۀ عمومی تعهدات، تهران: بنیاد حقوقی میزان، چاپ چهارم.
- کاتوزیان، امیرناصر، (1387)، قواعد عمومی قراردادها، ج 4، تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ پنجم (ویرایش جدید).
- مؤسسۀ بینالمللی وحدت حقوق خصوصی، (1378)، اصول قراردادهای بازرگانی بینالمللی، ترجمه محمدعلی نوری، تهران: کتابخانه گنج دانش، چاپ اول.
- محقق داماد، مصطفی، (1390)، قواعد فقه: بخش مدنی (2)، تهران: نشر سمت، چاپ یازدهم.
ب)منابع عربی
- حسینی مراغی، میرعبدالفتاح، (1417)، العناوین الفقهیه، ج 2 (دوره 2 جلدی)، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول.
- شهیدثانی، زینالدین بن علی العاملی، (1416)، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، ج 15 (دوره 15 جلدی)، قم: مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول.
- شیخ صدوق، أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، (1404)، من لایحضره الفقیه، ج 4 (دوره 4 جلدی)، قم: جامعه المدرسین، چاپ دوم.
- نجفی، محمدحسن، (1404)، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 43 (دوره 43 جلدی)، تهران: المکتبه الاسلامیه، چاپ ششم.
ج) مقالات فارسی
- اصغریآقمشهدی، فخرالدین، (1381)، "خسارت عدمالنفع در حقوق ایران و کنوانسیون بیع بینالمللی کالا مصوب 1980"، نامه مفید، شماره 29، بهار 1381، صص 94-77.
- اصغریآقمشهدی، فخرالدین، جلیلپور، پریناز، (1390)، "عدم اجرای تعهد مستند به عمل متعهدٌله و اثر آن بر مسئولیت قراردادی متعهد"، پژوهشنامه بازرگانی، شماره 61، زمستان 1390، صص 209-189.
- اصغریآقمشهدی، فخرالدین، زارعی، رضا، (1389)، "حق بازفروش کالا: مطالعۀ تطبیقی"، پژوهشنامه بازرگانی، شماره 57، زمستان 1389، صص 207-183.
- ساداتاخوی، محسن، کاشانی، محمود، (1380)، "تکلیف زیان دیده به کاستن از خسارت"، مجله علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز، دوره 17، شماره 1، پیاپی 33، پاییز 1380، صص 68-56.
- شکاری، روشنعلی، (1380)، "نقد و بررسی تبصره 2 ماده 515 قانون آئین دادرسی مدنی (عدم النفع)"، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 52، تابستان 1380، صص 110-93.
- کاظمی، محمود، (1384)، "قاعدۀ جلوگیری از خسارت"، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 68، تابستان 1384، صص 231-199.
- گوتاندا، جان یوکیو، (1389)، "مطالبۀ خسارات محرومیت از منافع (عدمالنفع) در دعاوی بینالمللی"، ترجمه ماشاالله بنانیاسری، مجله حقوقی بینالمللی، شماره 43، زمستان 1389، صص 260-203.
د) منابع انگلیسی
- Adams. John., (2007), Understanding Contract Law, Sweet & Maxwell, 5th Ed.
- Bernstein. Herbert., Lookofsky. Joseph., (2002), Understanding the CISG: A Compact Guide to the 1980 United Nations Convention on Contracts for the International Sale of Goods, Kluwer Law International, 1th Ed.
- Bianca. C. M., Bonell. M. J., (1987), Commentary on the International Sales Law: The 1980 Vienna Sales Convention, Milan: Giuffrè, 1nd Edition.
- Cassels. J., (2000), Remedies: The Law of Damages, Toronto: Irwin Law, 4th Ed.
- Cheshire G.H., Fifoot C.H.S., (1972), Law of Contract, London: Butterworth, 8th Ed.
- Duxbury. Robert., (2009), Nutshells Contract Law, Sweet & Maxwell, 8th Ed.
- Farnsworth. E. A., (2004), Contracts, New York: Aspen Publishers, 4th Ed.
- Garner. Bryan. A. (1999), Black’s Law Dictionary, USA: West Group Pub, Seventh Ed.
- Hogg. Martin., (2011), Promises and Contract Law: Comparative Perspective, UK: Cambridge University Press, 1th Ed.
- Koffman. L., Macdonald. E., (2007), The Law of Contract, New York: Oxford University Press, 1th Ed.
- Letterman. G. G., (2001), UNIDROIT’s Rules in Practice: Standard International Contracts and Applicable Rules, The Hague: Kluwer Law International.
- McGregor. Harvey., (2011), McGregor on Damages, Sweet & Maxwell, 18th Ed.
- Ogus. A. I., (1973), The Law of Damages, London: Butterworths, 1th Ed.
- Ruff. A., (2011), Nutcases Contract Law, Sweet & Maxwell/Thomson Reuters, 6th Ed.
- Saidov. Djakhongir., (2008), The Law of Damages in International Sales The CISG and other International Instruments, Oregon: Hart Pub, 1th Ed.
- Schlechtriem. P., Butler. P., (2009), UN Law on International Sales, Berlin: Springer Pub, 1nd Edition.
- Schlechtriem. P., Schwenzer. I., (2005), Commentary on the UN Convention on the International Sale of Goods (CISG), New York: Oxford, 2nd edition.
- Treitel. G. H., (1999), Law of Contract, London: Sweet & Maxwell, 9th Ed.
- Von Mehren. A. T., Gordley. J. R., (1977), The Civil Law System: An Introduction to the Comparative Study of Law, Boston: Little, Brown & Co, 2th Ed.
ه) مقالات انگلیسی
- Cooter. R. D., (1989), “The Best Right Laws: Value Foundations of the Economic Analysis of Law”, Notre Dame L Rev, Vol. 64, No. 5, pp. 817-837.
- Farnsworth. E. Allan., (1970), “Legal Remedies for Breach of Contract”, Columbia Law Review, Vol. 70, No. 7, pp. 1145-1216.
- Farnsworth. E. Allan., (1979), “Damages and Specific Relief”, American Journal of Comparative Law, Vol. 27, pp. 247-253.
- Ferrari. Franco., (2000), “Burden of Proof under the CISG”, Pace Review of the Convention on Contracts for the International Sale of Goods (CISG), Kluwer Law International, pp.1-8.
- Flynn. Stephanie G., (2000), “Duty to Mitigate Damages upon a Tenant's Abandonment”, Real Property, Probate and Trust Journal, Vol. 34, pp.721-784.
- Goetz. Charles. J., Scott. Robert. E., (1983), “The Mitigation Principle: Toward A General Theory of Contractual Obligation”, Virginia Law Review, Vol.69, No. 6, pp. 967-1023.
- Linzer. P., (1981), “On the Amorality of Contract Remedies—Efficiency, Equity, and the Second Restatement”, Columbia L Rev, Vol. 81, No. 1, pp. 111-139.
- Litvinoff. Safil., (1999), “Damages, Mitigation, and Good Faith”, Tulane Law Review, Vol. 73, pp. 1161-1195.
- Liu. Chengwei., (2003), Remedies for Non-performance: Perspectives from CISG, UNIDROIT Principles & PECL, available at: http://cisgw3.law.pace.edu/cisg/biblio/chengwei-77.html#14-5
- Magnus. Ulrich., (1995), General Principles of UN-Sales Law, Rabels Zeitschrift, Vol. 59, Issue. 3-4, (Lisa Haberfellner trans). http://www.cisg.law.pace.edu/cisg/biblio/magnus.html
- Michaud. A., (1984), “Mitigation of Damage in the Context of Remedies for Breach of Contract”, Revue Générale de Droit, Vol. 15, pp. 293-340.
- Mustill. M., (1988), “The New Lex Mercatoria: The First Twenty-five Years”, Arb.Int'l, Vol. 4, pp. 86-119.
- Roberts. Caprice. L., (2008), “Restitutionary Disgorgement for Opportunistic Breach of Contract and Mitigation of Damages”, Loyola of Los Angeles Law Review, Vol. 42, pp. 137-176.
- Safa. R., (1994), “Obligation under French Law of a Claimant for Damages to Mitigate Loss in International Contracts”, International Business Lawyer, Vol. 22, pp. 34-36.
- Saidov. Djakhongir., (2002), “Methods of Limiting Damages under the Vienna Convention on Contracts for the International Sale of Goods”, Pace International Law Review, Vol. 14, No. 2, Fall, pp. 307-377.
- Schneider. Eric. C., (1996), “Consequential Damages in the International Sale of Goods: Analysis of Two Decisions”, 16 J. INT'L Bus. Law, pp. 615-668.
- Schneider. Eric. C., (1997), “Measuring Damages under the CISG - Article 74 of the United Nations Convention on Contracts for the International Sale of Goods”, Pace Int'l L. Rev, Vol. 9, Issue. 1, pp. 223-237.
- Washington, G. T., (1932), "Damages in Contract at Common Law", L.Q.R., Vol. 48, pp. 90-108.
- Wonnell. C. T., (2001), “Efficiency and Conservatism”, Nebraska L Rev, Vol. 80, 643.
و ) Websites
- http://www.cisgw3.law.pace.edu
Theory of Mitigation
(A Comparative Study in UN Convention on International Sale of Goods and Iranian Law)
Dr. Hamid Abhari [70]
Hossein Kaviar [71]
Abstract
The party who is true to the contract cannot sit and wait for the other party to breach the contract, but must become active in order to minimize the loss or to prevent it at all. In otherwise, one defense that can be expressed by defendant of tort action (damager) is duty of aggrieved party to minimize the loss or to prevent it at all. Mitigation is the principle that a party who has suffered loss (from a tort or breach of contract) has to take reasonable action to minimize the amount of the loss suffered. This rule reflected in articles 77 and 80 UN Convention on International Sale of Goods (CISG). In Iranian law, the rules of IQDAM, causation and LA-ZARAR are considered as the basics of mitigation of damage principle.
Necessity of this research since after globalization, movement of unification of contract law affects into national law systems. So, it is essential to clarify the needs and barriers of unification of contract law by a comparative study. In this paper, theory of mitigation in CISG and Iranian law is surveyed.
Keywords: Loss, Breach of Contract, Mitigation of Loss, Vienna Convention, Iranian Law.
-
[1] . دانشیار گروه حقوق خصوصی دانشگاه مازندران
[2] . دانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه مازندران.
[3] . قاعدۀ تقلیل خسارت در مسئولیت مدنی، اعم از قهری یا قراردادی قابل اعمال است. اگر در این مقاله بیشتر از قراردادها بحث میشود، از این حیث خصوصیتی ندارد. مبنای قاعدۀ تقلیل خسارت، در مسئولیت قهری و قراردادی یکسان است. بنابراین، اگر مال موجود در یک آپارتمان به جهت رطوبتی که به موجب بیمبالاتی و حتی تقصیر دیگری ایجاد شده در معرض تلف قرار گیرد و مالک که مطلع از این حادثه شده مال خود را به مکان امن منتقل نکند، نمیتواند این خسارت را از خوانده مطالبه کند.
[4] . در امثال و حکم وارد است که میگویند: «خودکرده را تدبیر نیست». برای تطبیق این مثل در رویۀ قضایی، به دعوای زیر توجه کنید: در دعوای بریس علیه کالدر (1895)، خواندگان که یک شرکت چهارنفره تشکیل داده بودند، شخصی را به عنوان مدیر برای مدت دو سال استخدام میکنند. پنج ماه بعد، شرکت منحل میشود و مدیر مزبور را اخراج میکنند. اما دو نفر از شرکای شرکت منحلشده، به مدیر اخراجشده (خواهان) پیشنهاد استخدام در جای دیگر با شرایط مشابه شرکت قبلی میدهند. خواهان پیشنهاد را نمیپذیرد و برای حقوق دو سالی که بر اساس تحلیل خود، فوت شده بود، اقامۀ دعوی میکند. اما دادگاه مقرر میدارد: «چون خواهان میتوانسته است با قبول پیشنهاد دوم، از خسارت وارده جلوگیری کند» لذا تنها او را برای دریافت خسارت جزئی مستحق میداند و نه کلّ خسارت. http://law-uk.info/2012/04/brace-v-calder-1895-2-qb-253/
[5] . Mitigation of Damages.
[6] . Doctrine of Avoidable Consequences.
[7] . Act.
[8] . Omission.
[9] - رای دیدن مثالهای بیشتر رک: مؤسسۀ بینالمللی وحدت حقوق خصوصی، 1378،ص 239
[10] . United Nations Convention on Contracts for the International Sale of Goods (1980) [CISG].
از این به بعد، جهت رعایت اختصار به ذکر "کنوانسیون" اکتفاء میشود.
[11] . Economic Efficiency.
[12] . British Westinghouse Electric and Manufacturing Co Ltd v Underground Electric Railways Co of London Ltd [1912].
[13] برای مطالعۀ بیشتر در مورد نگرش اقتصادی به حقوق ر.ک: بادینی، 1384: 498-391؛ برای مطالعۀ بیشتر در مورد تحلیل اقتصادی مسئولیت قراردادی ر.ک: انصاری، 1390: 655-579؛ همچنین بنگرید (Roberts, 2008,pp.159-168)
[14] . Theory of Good Faith (bona fides).
در فرهنگ حقوقی بلک در تعریف حسننیت چنین آمده است: «یک حالت ذهنی مبتنی بر: 1) صداقت در عقیده یا هدف، 2) پایبندی به تعهد و التزام در مقابل دیگری، 3) رعایت استانداردهای تجاری متعارف رفتار منصفانه در یک تجارت یا کسب و پیشه معین، 4) فقدان قصد تقلب و تدلیس یا تحصیل امتیاز برخلاف وجدان» (Garner, 1999: 701).
[15] . International Institute for the Unification of Private Law (UNIDROIT).
[16] . برای مطالعۀ بیشتر در مورد ارتباط قاعدۀ تقلیل خسارت و اصل حسننیت و مطالعۀ تطبیقی در سه نظام حقوقی فرانسه، انگلیس و آمریکا به منبع روبرو مراجعه کنید: (Litvinoff, 1999,PP. 1161-1195).
[17] . Causation.
[18] . See e.g. ICC Award, Case No .2103/72, 101 Clunet (Journal du Droit International) 902 (1974); 2748/74, 102 Clunet 905 (1975); 2291/75, 103 Clunet 989 (1976); 2520/75, 103 Clunet 992 (1976).
[19] . Uniform Law on the International Sale of Goods.
[20] . برای مطالعۀ رویۀ قضایی در این زمینه، آرای زیر را بنگرید:
Tribunal of International Commercial Arbitration of the Russian Chamber of Commerce and Industry 23 December 2004 [Case No. 97/2004] http://cisgw3.law.pace.edu/cases/041223r1.html; Court of Appeals (Oberlandesgericht) Hamburg 28 February 1997 [1 U 167/95] http://cisgw3.law.pace.edu/cases/970228g1.html; Supreme Court of Austria (Oberster Gerichtshof) 6 February 1996 [10 Ob 518/95] http://cisgw3.law.pace.edu/cases/960206a3.html
[21] . Claims for Performance.
[22] . “…must take such measures…”
[23] . Obligation.
[24] . مفهومشناسی تعهد به تفصیل در منابع ذیل مورد بررسی قرار گرفته است (See, Treitel, 1999,P. 179; McGregor, 2011,P.172).
[25] . رک به قسمت 5-3 این مقاله.
[26] . See, Internationale Jute Maatschappij v. Marín Palomares, Spain 28 January 2000 Supreme Court, Cite as: http://cisgw3.law.pace.edu/cases/000128s4.html
[27] . Darbishire v. Warren: [1963] 3 All E.R. 310.
[28] . مادۀ 77 با استناد به مادۀ 74 کنوانسیون، کلیۀ خسارتها را در بر میگیرد. مطابق مادۀ 74 کنوانسیون: «خسارت ناشی از نقض قرارداد به وسیلۀ یکی از طرفین، عبارت است از مبلغی برابر زیان، از جمله عدم النفعی، که طرف دیگر بر اثر نقض، متحمل شده است» (اینکه عدم النفع در کنوانسیون تحت چه شرایطی قابل مطالبه است رک: اصغری آقمشهدی، 1381،صص 94-77).
[29] . Reasonable Measures.
[30] . The Principles of European Contract Law (PECL) 2002.
[31] . Banco de Portugal v. Waterlow & Sons Ltd [1932] Appeal Cases 452, at 506.
[32] . این استنتاج از رأی یک دادگاه استرالیایی (صادره در سال 2000)، میتواند پشتیبانی شود. در آن رأی، قاضی استرالیایی گفت: «...تکلیف تقلیل ضرر، مستلزم اینکه، بایع، شهرت و اعتبار تجاریاش را به مخاطره اندازد، نیست...».
See, (Downs Investments Pty Ltd v Perwaja Steel) Supreme Court of Queensland, Civ. J. No. 10680, 17 Nov. 2000 (Austl.). http://www.cisg.law.pace.edu/cisglwais/db/cases2/001117a2.html
[33] . CLOUT case No. 85 [Federal District Court, Northern District of New York, United States, 9 September 1994], affirmed, CLOUT case No. 138 [Federal Court of Appeals for the Second Circuit, United States, 6 December 1993, 3 March 1995].
[34] . Nova Tool & Mold Inc. v. London Industries Inc., Ontario Court of Appeal, Canada, 26 January 2000. Available at: http://cisgw3.law.pace.edu/cases/000126c4.html
[35] . Schmitz-Werke v. Rockland, [Federal] Fourth Circuit Court of Appeals, United States, 21 June 2002, 2002 US App. LEXIS 12336, 2002 WL 1357095.
[36] . Malaysia Dairy Industries v. Dairex Holland, Rb ’s-Hertogenbosch, the Netherlands, 2 October 1998, Unilex.
[37] . CLOUT case No. 104 [Arbitration International Chamber of Commerce No. 7197 1993].
[38] . ماده 85: «اگر خریدار نسبت به قبض کالا تأخیر نماید یا در موردی که تأدیه ثمن یا تحویل کالا باید به طور همزمان صورت پذیرد، چنانچه خریدار موفق به تأدیه ثمن نشود و کالا در ید فروشنده باقی بماند یا مشارٌالیه به صورت دیگری استیلاء بر نقل و انتقال مبیع داشته باشد، فروشنده موظف است بر حسب اوضاع و احوال اقدامات متعارفی که برای حفاظت از کالا لازم میباشد را معمول دارد. فروشنده حق دارد تا زمانی که خریدار از هزینههای متعارف انجام شده را تأدیه ننماید کالا را حبس نماید».
ماده 86: «1- اگر خریدار کالا را دریافت کرده و قصد اعمال احدی از حقوق خود در چهارچوب قرارداد و این کنوانسیون دایر بر ردّ کالا نماید، مکلف است چنان اقداماتی که بر حسب اوضاع و احوال برای حفاظت از کالا، متعارف است را معمول دارد. خریدار حق دارد تا زمانی که فروشنده هزینههای متعارف انجام شده را تأدیه ننموده کالا را حبس نماید».
[39] . این نوع خسارات را «خسارت تبعی یا جنبی Incidental Loss» گویند. خسارت تبعی یا جنبی، خسارتی است که یا همراه یا مرتبط با خسارت اصلی می باشد (See, Garner, 1999,P. 395).
[40] . See, Switzerland 3 December 2002 Commercial Court St. Gallen (Sizing machine case) http://cisgw3.law.pace.edu/cases/021203s1.html
[41] . بازفروش کالا از ضمانت اجراهای غیرقضایی که در جهت حفظ حقوق فروشنده در مقابل نقض تعهدات از سوی خریدار پیشبینی گردیده است. این ضمانت اجرا در ماده 80 کنوانسیون بیان شده است (برای مطالعۀ تفصیلی در مورد بازفروش رک: اصغریآقمشهدی و زارعی، 1389: 207-183).
[42] . The Same Position (damages are supposed to place the innocent party in the same position that he or she would have been had the contract been properly performed).
نظریۀ «موقعیت مشابه» یا «همان موقعیت» در بحث نقض قرارداد در حقوق انگلیس مطرح میشود. در حقوق انگلیس، سه نوع جبران خسارت برای نقض قرارداد پیشبینی می شود: الف) اعادۀ مال؛ ب) خسارت اتکایی ناشی از اتکاء به رفتار مقابل؛ 3) خسارت مورد انتظار (Adams, 2007,P. 146) این نظریه در رویۀ قضایی در دعوای Jackson v Royal Bank of Scotland (2005) نیز بیان شده است.
[43] . See, ECDC Environmental, LC v New York Marine and General Insurance Co, 1999 US Dist LEXIS 15268, 6–7 (S D NY).
در این پرونده، دادگاه مقرر داشت: «لازم نیست که خواهان اقدامات شاق و طاقتفرسایی برای کاستن خسارت انجام دهد یا حتی اقدامات انجام شدهاش موفقیتآمیز باشد.... مشروط بر اینکه تلاشهایش متعارف باشد. همچنین هزینههای مرتبط با تلاشهای متعارف خواهان قابل وصول از خوانده است».
[44] . خریدار در اینجا خصوصیتی ندارد. لذا متقابلاً در مورد بایع نیز اجرا میشود.
[45] . Germany 25 June 1997 Supreme Court (Stainless steel wire case), VIII ZR 300/96, Cite as: http://cisgw3.law.pace.edu/cases/970625g2.html
[46] . رک قسمت 3-3 این مقاله.
[47] . Total Exclusion of Liability.
[48] . Germany 24 March 1999 Supreme Court (Vine wax case), VIII ZR 121/98, Cite as: http://cisgw3.law.pace.edu/cases/990324g1.html
[49] . در عمل، محاکم، هنگام ارزیابی خسارت نهایی، برای اعمال قاعدۀ تقلیل خسارت، اجازۀ تهاتر به نفع ناقض به خاطر قصور زیاندیده میدهند (Schneider, 1997,P. 236).
[50] . بند 1 ماده 79، اثر قوۀ قاهره را در رفع مسئولیت بیان میکند.
[51] . ex officio.
[52] . Switzerland 20 February 1997 District Court Saane (Spirits case). http://cisgw3.law.pace.edu/cases/970220s1.html
[53] . France 6 April 1995 Appellate Court Paris (Thyssen v. Maaden). http://cisgw3.law.pace.edu/cases/950406f1.html
[54] . Switzerland 9 September 1993 Commercial Court Zürich (Furniture case). http://cisgw3.law.pace.edu/cases/930909s1.html; Switzerland 15 January 1998 Appellate Court Lugano, Cantone del Ticino (Cocoa beans case). http://cisgw3.law.pace.edu/cases/980115s1.html
[55] . آنچه در حقوق اسلام بدان قاعدۀ «البینه علی المدعی» گویند.
[56] . Germany 22 September 1992 Appellate Court Hamm, 19 U 97/91. http://cisgw3.law.pace.edu/cases/920922g1.html
برای ملاحظۀ آرای مشابه بنگرید:
Austria 6 February 1996 Supreme Court (Propane case), 10 Ob 518/95, Cite as: http://cisgw3.law.pace.edu/cases/960206a3.html; Germany 28 February 1997 Appellate Court Hamburg (Iron molybdenum case), 1 U 167/95, Cite as: http://cisgw3.law.pace.edu/cases/970228g1.html
[58] . Germany 13 January 1999 Appellate Court Bamberg (Fabric case). http://cisgw3.law.pace.edu/cases/990113g1.html
در این رأی به این نکته تصریح شد که خریدار باید ثابت کند که بایع ضرر وارده بر خریدار را پیشبینی میکرد یا باید پیشبینی میکرد.
[59] . Italy 12 July 2000 District Court Vigevano (Rheinland Versicherungen v. Atlarex). http://cisgw3.law.pace.edu/cases/000712i3.html; Switzerland 26 April 1995 Commercial Court Zürich (Saltwater isolation tank case). http://cisgw3.law.pace.edu/cases/950426s1.html
[60] . Written Law.
[61] . محمد بن فضیل از أبی صباح کنانی از امام صادق (ع) نقل میکند که در زمان امام علی (ع) کودکانی با قلابسنگ بازی میکردند. پرتاب قلابسنگ باعث اصابت به دندان یکی از کودکان شد و دندان او را شکست. آنان برای مرافعه به نزد حضرت علی (ع) میروند. رامی، شاهد میآورد که قبل از پرتاب، اخطار داده است. بدین ترتیب، حضرت، قصاص را از او نفی میکند و میفرماید: کسی که هشدار داده است، معذور است (شیخ صدوق، 1404، ص103). صاحب جواهرالکلام گوید: «سند این حدیث، از آنجا که توسط محمدون ثلاثه (کلینی، شیخ طوسی و شیخ صدوق) نقل شده است، صحیح و یا حسن نزدیک به صحیح است» (نجفی، 1404، صص69-68).
[62] . بنگرید به تبصره 1 و 2 ماده 502 قانون مجازات اسلامی مصوب 1390 همچنین مواد 503، 505 و 506 قانون مزبور.
63. قانون مدنی
[64] . باید توجه داشت هر عدمالنفعی قابل مطالبه نیست. در مورد شرایط مطالبۀ عدمالنفع به منابع روبرو مراجعه کنید (اصغریآقمشهدی، 1381،صص 94-77؛ شکاری، 1380،صص 110-93؛ گوتاندا، 1389،صص 260-203).
65 . قانون مسئولیت مدنی.
[66] . رک قسمت 3-4 این مقاله.
[67] . رک قسمتهای 3-2 و 3-3 این مقاله.
68. قانون مجازات اسلامی
[69] . مبانی این نظریه چه در حقوق رومی ژرمن، چه در کامنلا و چه در حقوق اسلام مورد پذیرش است. اگرچه عدهای معتقدند که دامنۀ این نظریه در حقوق نانوشته وسیعتر از حقوق نوشته است. نویسنده فرانسوی به نام آنه میچاد در مقالهای جامع به این موضوع پرداخته و دامنۀ شمول این قاعده را در دو نظام حقوقی نوشته و نانوشته مقایسه میکند (See, Michaud, 1984).
[70] . Associated Professor, Department of Private Law, Faculty of Law and Political Sciences, University of Mazandaran.
[71] . Ph.D Candidate in Private Law, University of Mazandaran.